شاعر : علی اصغر انصاریان نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
در آســـــمان ندیده کسی أختری چنین یزدان نهفته در صدفش گوهری چنین
بعد از ظهور حضرت زهرا،دگر خدا خِلقَت نکرده جلوه ی زیبـــاتری چنین
سیب بهشتی است به دامــان مصطفی هرگز نداشته پدری دخــــتـــری چنین
جز فـاطمه که ( أم أبیها ) لقب گرفت دیگر نبوده بــــهر پـــدر مادری چنین
مثل علی و فاطمه در زیرچرخ نیست دنـــــیا ندیده شوهری وهمسری چنین
یــک فاطمه برای ولایت کِفایت است داردعلی به خانهی خود یاوری چنین
دو گوشواره اش حسنین اند،ای جهان داری سراغ بهر کسی زیوری چنـین؟
زهرا نبود نخل امامــت ثمـــر نداشت از اوبه جلوه آمده بـرگ و بری چنین
زهرا شناس باش،حـــدیث کسا بخوان بی او نداشت اهل کسا مـحوری چنین
بانوی بانوان جهـــان نیســــت غیر او نشنیده ام کـه بــوده زنِ دیگری چنین
پایش بــه روی بال فرشته نهاده است عالم بــه حیرت آمده از مَعبری چنین
با چادرش چــقدر مسلمان درست کرد هستم دخیل چادری ومــعجـری چنین
هرگز نماند سائل درمـــانده بی جواب باید که سر نــهاد فقط بــر دری چنین
محشر بدون فاطمه مـحشر نمــی شود محشر به وَجد آمده از محشری چنین
با دستهای ساقی کوثر به روز حشر سیــراب هست تشـه لبِ کوثری چنین
بگرفتــــــه ام ز درگــه او تــاج بندگی بالاتر است از دو جهان أفسری چنین
ما عاقبت به خیــر شویـم از مـــحبّتش خوشبخت آنکه داشت دم آخــری چنین
هرچه که داشته است همهخوب بودهاند هرگزنداشته است ســتــایشگری چنین